اعتراف نامه به محضر مولایمان امام زمان (عج)
سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵در این اعتراف نامه سعی داریم که بزرگترین مصیبت تاریخ و فاجعه ای که جامعه جهانی به آن دچار است را یادآوری کنیم و به غفلتها و ظلم های خودمان در حق خود و امام زمان مان بپردازیم
1- اعتراف می کنیم ازاین که لیاقت نداشتن ما، دلیل محرومیت ما از دیدار و فیض حضورت گشته است زیرا اگر ظرف وجودمان پاک بود خدا تو را بر ما نازل می کرد می گویند اگر ظرفی کثیف باشد شیرفروش از ریختن شیر در آن ظرف کثیف امتناع می کند چون می داند شیر در ظرف کثیف فاسد می شود حال خدا که (نعوذ بالله ) از شیرفروش کمتر و امام زمان هم که از شیر کمتر نیست چگونه با این همه فساد درونی ما او را به ما عطا کند ؟!
2- از این که در هنگامه تولدت بزرگترین هنر ما این بود که یک جعبه شیرینی خریدیم و در میان شیعیانت پخش کردیم و آن وقت نشستیم و گفتیم احسنت تویی منتظر واقعی !!
3- از این که با گفتار و کردارمان نه این که نتوانستیم کسی را به سمت تو جذب کنیم حتی بعضی اوقات با بعضی حرف های نسنجیده آنها را از تو دور کردیم و باعث ناامیدی دیگران شدیم . چقدر شوخی زشتی بود که هنگام معانقه با دوستان گردنشان را بوسه میزدیم و در همان حال می گفتیم ؛بگذار جای شمشیر امام زمان (ع) را ببوسیم و ناخواسته با این حرفهایمان آب به آسیاب دشمن ریختیم و تو را فردی خشن معرفی کردیم که حتی به محبین خود هم رحم نمی کنی !واقعا چه شوخی زشت و بی ادبانه ای بود!
4- ازاین که کمکت نکردیم که هیچ ،بلکه بالاتر با گناهانمان نمک به زخم بیش از هزار و یکصد و شصت ساله ات ریخته ایم.
5- از این که تو پدر واقعی ما بودی و هستی ولی ما تو را به اندازه پدر مادی خودمان هم حساب نکردیم و هرگز ذره ای از آن محبتی که به پدر خود داشتیم به تو نداشتیم.
6- از این که امر به معروف و نهی از منکر را ترک گفتیم و زمینه ظهور تو را که با خون شهیدانمان آماده شده بود با این کارمان بر باد دادیم.
7-از این که در مجلس شادیمان جایی برای تو وجود نداشت چرا که آنقدرمتعفن و بد بود که ملائکه و مؤمنین را سخت آزار می داد تا چه برسد به تو که فرزند فاطمه ای!
8- از این که حرف زدن را خیلی خوب بلدیم حتی شعر هم می گوییم ولی وقتی به عرصه عمل می رسیم همه به یکدیگر نگاه می کنیم و هر کس منتظر است تا دیگری کاری کند.
9-از این که اگر برادران یوسف او را در چاه انداختند ما هم تو را در چاه غیبت اسیر کردیم.
10-از این که شیطان و نفس از کمبود معرفت و شناخت ما نسبت به تو سوء استفاده کردند و آنقدر از تو بد گفتند که ما از نزدیک شدن به تو می ترسیم.
11-از این که همچون دشمنانت ظهورت را بعید و دور دیدیم و حال آن که باید برای همیشه و هر لحظه آماده می بودیم.
12-از این که نه صبح های جمعه در میان ندبه کنندگان گریه فراق می کنیم و نه غروب جمعه که دلها از نیامدنت غمگین است ناله فراقی داریم.
13-از این که در بعد جهانی نیز بر خلاف دشمنانت که هزینه های زیادی را برای ایجاد تنفر و ترس مردم جهان از تو اختصاص داده اند ما امکانات این کشور را که کشور توست و به برکت وجود تو این امکانات نصیب ما شده ، آنطور که شایسته بود برای ایجاد انس و محبت و نیز شناخت جهانی نسبت به تو صرف نکردیم.
ای امام عزیز، ای رهبر بزرگ و عظیم الشأن، ای پدر دلسوز و مهربان این است اعتراف نامه ما درباره بی وفایی ها ،نامهرانی ها و جفاهایمان نسبت به تو .نمی دانیم با این همه بی عاطفگی ها ، آزارها ،گناهان و نافرمانی هایمان که همه چون سیلی هایی به صورت مبارک توست چه می کنی؟ ولی با این همه ای مولای من
هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
گر تو شفاعتم کنی از اهل رحمتم